-
サマリー
あらすじ・解説
نگار : عید برام همیشه مثل نورشدیدی بود که به همه چیز می تابید و همه چیز رو قشنگ و تمیز و شاد می کرد. اما اون سال انگار برای اولین بار بود که عید رو همون طور که بود می دیدم. شادی هاش رو می دیدم و قشنگی هاش رو، اما دیگه می دونستم که عید هم مثل روزای دیگه ست، هم شادی داره و هم غم.